نور و معماری
نیازی به تعریف ویژگیهای نور طبیعی وجود ندارد، اما باید به خاطر بسپاریم که نور تنها عاملی است که به شکل روز و شب، امکان تشخیص تمامی محیط اطراف ما را فراهم میسازد؛ با تغییر درک اجزاء و اجسامی که بر آنها تاثیر میگذارد و فضایی که اجزاء و اشیاء مذکور را در بر میگیرد.
نور یا عدم روشنایی قادر به تغییر فضاهای مذکور در هر فصل، هر روز سال و هر ساعت از روز و هر دقیقه است.
با توجه به فرایند معماری، برداشت ما از معماری چیست؟
لاوو- تسه اظهار کرد که «معماری، چهار دیوار و یک سقف است، معماری جز این نیست. اما مهمتر از همه، هوا و فضایی است که در این فضای چهاردیواری محبوس میگردد». و این موضوع دلیل این امر است که معماری و نور و یا نور و معماری مفاهیم وابستهای در سراسر تاریخ بشری بودهاند، بهگونهایکه در یکی از مقالات بسیار مهم برونو زوی این عبارات را مشاهده میکنیم: «نور بهعنوان یک فرم معماری».
لی کولبوسیر حتی فراتر از این میرود و اظهار میدارد که: «معماری بازی هوشمندانه، دقیق و باشکوه حجمهایی است که در زیر نور بههم گره خوردهاند».
ارتباط میان نور و معماری، ارتباطی ناگسستنی و اجتنابناپذیر است و در برخی از مواقع، بهطور آگاهانه و در برخی ناآگاهانه و مهم نیست که مورد صحبت ما، معماری آکادمیک و یا معماری رایج باشد. این مورد دلیل این امر است که تصور فعالیتها و کارهای اساتید برجسته معماری، بدون در نظر گرفتن ارتباط ماهرانهای با نور غیرممکن است. مثالی از همه این موارد، بهعنوان یک مثال ترکیبی، معبد فانتئون روم باستان میباشد. اتیانی-لوییس بولیی اظهار میکند که «هنر لمس تاثیرات نور، از متعلقات معماری میباشد» و گفته او به این دلیل صحیح میباشد که وابسته به چگونگی کاربرد آن، نور با تغییر فرم بافت فضایی، درک اسرارآمیز و یا معنوی دلپذیر و یا نامناسبی را خلق کرده و حس وسعت و یا کوچکی یک فضای معین را تلقین میکند و یا به آسانی جنبههای برجسته مطلوب یک فضا را آشکار میسازد و مهمتر از تمامی این موارد، نور منجر به دلپذیرتر، راحتتر، مناسبتر و آشکارتر شدن فضا میگردد.
همچنین بنا بر گفته دیوید ماداسی ، در مقاله کنفرانس اخیر، رنگ نیز به همراه بازی رنگها، قادر به جنبش بصری ما میگردد. اما پرتو نوری که در تابلو نقاشی مشاهده میکنیم، در واقع تمثالی از فرم شخصی و ویژه تفسیر آن است. در این مورد، در کارهای نقاشانی نظیر والازکوئز، ورمیر، رامبراند و نقاشان معاصری نظیر سورولا، ون گوگ، و مانچ تعمق کنید.
برای تمامی دلایل مذکور، تاریخ معماری را باید از طریق رجوع به چگونگی کاربرد نور طبیعی و یا به بیان دیگر، روشهای متفاوت کاربرد نور بهعنوان عنصر تداخلی و موثر در ترکیببندی یک فضای معماری منطبقبر سبکهای هنری مختلف در نظر گرفت و باید از این نکته نیز غافل نبود که بخش عمدهای از تاریخ معماری باید با رجوع به نور و روشنایی اکتسابی از ستارگان، بیان گردد. از سنگهای بلند و ایستاده تاریخی (منهیر) ، تا دایرههای سنگی باستانی رمزآلود کیهانی انگلستان و نور پرستشگاهها و مشاهدات نجومی دوران باستان، تا نور تزئینی معماری مصری، و نور متمرکز معماری یونانی کلاسیک و همچنین نور پراکنده عبوری از خارج به داخل معماری رومی- بگذارید دوباره در مورد ساختمان معبد فانتئون تعمق کنیم- نور روحانی پرستشگاهها، نور محافظی که مردم را به تعمق در معماری رومی ترغیب میسازد، نور فرابشری عبوری از میان پنجرههای شیشهای منقوش در معماری گوتیک، نور انسانمحور دوره رنسانس، نور متعالی دوره معماری باروک و نور سیالی که امکان استفاده از چارچوبهای شیشهای را در معماری معاصر فراهم ساخته است و تقریباً موفق به حذف اختلاف نور داخلی و خارجی شده است.
نور مصنوعی کاملاً متفاوت است، نور ساختگی ناشی از منبع نشر ثابت که در نتیجه، دارای تاثیر متغیری نیست و به روشنی با مصرف انرژی، به طور غالب منجر به اختلال بصری میگردد.